در زمینه فقه/ اسرار حج/ منزل دوم

 اين عمل خاطره‌ی شيرينى است از پيامبر بزرگ خداوند كه پروردگار عالم در قرآن او را به خُلَّت پذيرفته است؛

«وَ اتَّخَذَ اللَّهُ اِبْراهيمَ خَليلاً» [1]

«خدا ابراهيم را به دوستى خود انتخاب كرد.»

پيامبرى كه مقام عبوديت و تسليم او را پروردگار عالم امضا كرده است:

«اِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أسْلِمْ قالَ اَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمينَ» [2]

«بخاطر بيـاور هنگامى را كه پروردگار به او گفت: اسلام بياور (و تسليم در برابر حق باش. او فرمان پروردگار را از جان و دل پذيرفت) گفت: در برابر پروردگار جهانيان تسليم شدم.»

سعى بين اين دو كوه، تجسّم اميدوارى زنى است كه با اميد به رحمت خداوند، در بيابان بى آب و علف براى به دست آوردن آبى براى كودكش در تكاپوست، و با تلاطم درونى، از صفا به مروه و از مروه به صفا مى‏رود و به عبارت ديگر از صداقت به مروّت و مردانگى و از مردانگى به صداقت و صفا مى‏رود و سرانجام با خلوصش از نظر برون به آب زمزم و از جنبه‌ی درون به آب حيات مى‏رسد، و در اثر صبر و تحمل و كوشش و استقامت، خانه‌ی خدا را آباد و نسل خود را به وجاهت مى‏رساند، اين خاطرات اگر چه تلخ، امّا شيرين است. تلخى اضطراب و تلاطم ممزوج به شيرينى جوشش و نزول رحمت.

شعف كه مرتبه‏اى از عشق است، در حالى كه با سوزندگى همراه می‌شود، لذّت‏آور است و در حالى كه لذّت آور باشد، دل و سراپاى عاشق را چون شمع مى‏سوزاند. پس حاجيان بايد در ميان صفا و مروه درس عشق و ايثار و گذشتن از همه چيز براى خدا را از حضرت ابراهيم«سلام الله علیه» و يارانش بياموزند؛

«قَدْ كانَتْ لَكُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ» [3]

«براى شما تأسى نيكى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند، وجود داشت.»

و از اين رو آن كس كه سعى ‏بين صفا و مروه كند و هنوز روح خوديّت و منيّت، در او زنده باشد، به حقيقت سعى نرسيده است. اگر برابر برخى از روايات در اين مكان شيطان بر ابراهيم«سلام الله علیه» مجسّم گشته و حضرتش با سعى خود او را تعقيب كرده تا از ساحت مقدّس بيت اللَّه دور سازد؛ [4]پس حاجى سالك نيز با اين عمل، حركت ابراهيم خليل را تكرار مى‏كند و شيطان را از قلب خود كه نه تنها خانه‌ی خدا كه «عرش قدس الهى» است، مى‏راند و با هروله كردن، از هوا و هوس خود فرار مى‏كند و از قدرت و شخصيت خود، تبرّى مى‏جويد؛

«وَ هَرْوِلْ هَرْوَلَةً هَرَباً مِنْ هَواكَ وَ تَبَرِّياً مِنْ جَميعِ حَولِكَ وَ قُوَّتِكَ» [5]

و به اين وسيله، روح و درون خود را براى لقاء و ديدار يار، پاك و پاكيزه و آماده مى‏گرداند؛

«وَ صَفَّ رُوحَكَ وَ سِرَّكَ لِلِقاءِ اللَّهِ يَومَ تَلْقاهُ بِوُقُوفِكَ عَلَى الصَّفاء» [6]

و با نفى صفات و شخصيّات كاذب و مجازى و ساختگى خويش، مردانه در مقابل صفات جلال و جمال پروردگارش، مقام بندگى و فقر و فنا برقرار مى‏سازد؛

«وَ كُنْ ذا مُرُوَّةٍ مِنَ اللَّهِ تَقِياً أَوصافِكَ عِنْدَ الْمَرْوَة» [7]

 

 

پی نوشت ها:

[1]. نساء/125

[2]. بقره/131

[3]. ممتحنه/4

[4]. وسائل الشيعه، ج 9، ص 513، ح 12

[5]. مصباح الشريعه، باب 22

[6].همان

[7].همان